صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز
نويسندگان
لینک دوستان

وبتان را جهانی کنید





عید سعید قربان

مبارک

 


برچسب‌ها:
[ برچسب:عید, ] [ ] [ بهزاد ]

ای کسانی که مامور کفن و دفن من هستید

مرا در تابوتی سیاه بگذارید تا همه بدانند روزگاری سیه داشته ام

چشم هایم را باز بگذارید تا همه بدانند تا لحظه ی اخر چشم انتظار بوده ام

دستم دست هایم را باز بگذارید تا همه بدانند چیزی با خود نبرده ام

روی قبرم نهال کوچکی بکارید تا همه بدانند جوان مرده ام

روی قبرم گلاب نپاشید تاهمه بدانندتشنه ی محبت بوده ام

روی قبرم نقش شمع وپروانه بکشید تا همه عاشقان قدر عشق خود را بدانند که من عاشق مرده ام ......


برچسب‌ها:
[ برچسب:عاشقانه, ] [ ] [ بهزاد ]

زندگی صحفه ی رنگین ریاست ،

همه مشتاق به آن مینگریم،

عاقبت از پس تقدیر چو باد ،

روزی از لاشه ان میگذریم

زندگی غمکده ای بیش نبود

بهر ما جز غم و تشویش نبود

به کدام خاطره اش خوش باشم

که کدام خاطره اش نیش نبود؟؟؟؟؟؟


برچسب‌ها:

روزگاریست شیطان فریاد می زند

.

.

.

آ  د  م   پیدا کنید سجده خواهم کرد....!!!!!


برچسب‌ها:

کاش...!

کاش میفهمیدی سکوت تلخ و غمگینم را

کاش میفهمیدی......!

شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین است...!

کاش...

 


برچسب‌ها:
[ برچسب:سکوت تلخ وغمگینم را, ] [ ] [ بهزاد ]

حالا دیگه من تنهام تنهاتر از همیشه
اهنگی که مدام تو گوشم تکرار میشه
صدایی ست که خیلی برام آشناست
چیزی شبیه در خود شکستن....


برچسب‌ها:
[ برچسب:تنهام, ] [ ] [ بهزاد ]

...یکی را دوست میدارم

ولی افسوس...

که او هرگز نمی داند که او را دوست می دارم نگاهش میکنم شاید از نگاهم بخواند که اورا

دوست می دارم

ولی افسوس که او هرگز نگاهم را نمی خواند


برچسب‌ها:
[ برچسب:یکی رادوست می دارم, ] [ ] [ بهزاد ]
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !
امـا …. حقیقـت اینه که :
از دست دادن ِ خــودمـون ،
و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم ….
گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
 
 

برچسب‌ها:
[ برچسب:, ] [ ] [ مهدی ]

به آخر خط رسیده بودم باید بهش ثابت میکردم که دوسش دارم ؟خیلی عصبانی بودم گفت : اگه دوستم داری رگتو بزن،گفتم مرگ وزندگی دست خداست،گفت:دیدی دوستم نداری خیلی بهم بر خورد تیغو برداشتم رگمو زدم وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم

آهسته بهم گفت:

اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی ...........



برچسب‌ها:
[ برچسب:عشق ,,,,,,,,,,, آخر خط, ] [ ] [ بهزاد ]

شبی غمگین و بارانی وسرد،مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار اوماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من میگفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با ما چه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
او هرگز شکستم را نفهمید
گر چه تا ته دنیا صدا کرد


برچسب‌ها:
[ برچسب:شبی غمگین و,,,,, ] [ ] [ بهزاد ]

بنام آنکه در تنهایی تنهاییم تنها گریست
گریستن خوب نیست مگر شود جوری گریه کرد که چشمان نفهمند
روزی که گفتی منتظر باش رفتی تنهاشدم،
گریستم
اما هم اکنون تنها نیستم
انتظار..........
انتظار با من است
ولی....
ولی هردو باهم می گرییم.........

 


برچسب‌ها:
[ برچسب:انتظار, ] [ ] [ بهزاد ]

همیشه تو دنیا یکی هست که آنقدری که دوستت داره ،دوسش نداری
شاید دل شکسته ی اونه که باعث میشه یکی اونقدری که دوسش داری
دوست نداشته باشه..........

 

 


برچسب‌ها:
[ برچسب:بدون شرح, ] [ ] [ بهزاد ]

وقتی که دیگر نبود به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگرنمیتوانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم
وقتی او تمام شد .............من آغاز شدم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن است...................

 

 


برچسب‌ها:
[ برچسب:تنها, ] [ ] [ بهزاد ]

گاهی تنهایی انقدر قیمت دارد که در را باز نمیکنند،

حتی برای تو.....

تو که سال ها در انتظار در زدنت بودم ....!!!!


برچسب‌ها:
[ برچسب:تنهایی, ] [ ] [ بهزاد ]

من همواره در خلوت غمگینم باتو گفت و گو دارم ،تو در تنهایی من همیشه هستی، هر گاه که به انزوای خاموشم سرمیکشم،توحاضری وباچهره ی مهربان ولبخند نوازشگر و نگاه های تسلیت بخش خویش ، پیشم میخزی ، گرد ملال زندگی را از رخسار خسته ام می زدایی ،لبخند امید بر لبان تلخم می نشانی ،تسکینم میدهی ،آرامم میکنی ،توانم می بخشی ،سیرابم میکنی .

برگرفته از کتاب هبوط"دکتر علی شریعتی"


برچسب‌ها:
[ برچسب:خدایا, ] [ ] [ بهزاد ]

خسته  ام از این:مواظب خودت باش

،تو اگر نگران من بودی

نمیرفتی.....اگر میماندی

با یک نگاه،بایک نفس مواظبم بودی

!...پس نگران من نباش برو


برچسب‌ها:
[ برچسب:خسته ام, ] [ ] [ بهزاد ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 10 صفحه بعد
درباره وبلاگ

اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم، حالا که سهم من نشدی کم بیاورم... دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم، تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم... میخواستم که چشم تو را شاعری کنم، امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم... دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل، می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم... یادت که هست پای قراری که هیچ وقت..... میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟ حتی قرار بود که من ابر باشم و، باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم... کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من، اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم... ...... اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم، باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم... حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم، عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم... خود را عوض کنم و برایت به هر طریق، از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم... بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت، یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟ **فریبا عباسی**
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 41
بازدید هفته : 182
بازدید ماه : 539
بازدید کل : 80124
تعداد مطالب : 250
تعداد نظرات : 777
تعداد آنلاین : 2

Alternative content




 

Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه